قیامت دنیا و دنیای قیامت
میگویند خدا ، ناتوان است که نمیتواند دنیا را به بهترین شکل ، اداره کند ! میگوییم اصلا خود بشر بوده که موجب انفجار بزرگ شده ( بیگ بنگ ) و باعث تشکیل نظم دنیای کنونی شده است .
میگویند به تمسخر و اینکه آیا ببر و پلنگ را هم که روح مستقل دارند آیا انسان آفریده است که اینچنین مظلوم کشی میکنند ؟ میگوییم شاید انسان با دو دست ده انگشتی خویش این کار را نکرده باشد ؛ اما حرکت غلطی که در ابتدای تشکیل جهان موجب شد نقصی را در کائنات دمید که حاصل آن نقص ، متولد شدن حیوانات وحشی ، هم بوده است . به همین دلیل است که در برخی کتب ، صفات و روحیات انسان را بر اساس انواع حیوانات وحشی و اهلی دسته بندی کرده اند . لذا در صورت تشکیل مدینه عالیه و روزگار فاضله ، شر حیوانات وحشی هم از کائنات دور میشود . هرچند در روزگار کنونی ، حیوانات ریز و درشت ، وحشی و اهلی ، مکمل یکدیگر بوده و شاید وجود این چرخه ، موجبات حیات مستقیم و غیرمستقیم بشر را بر زمین ، میسر کرده باشد . اما پس از آنکه بشر ، راه زندگی بدون ضرر را از خدای خود بیاموزد و به اجرا درآورد موجودات و حتی اتفاقات منفیای که در روزگار کنونی موجب آسیب و آزار و نابودی ظاهری انسان میشود ، همان لزوم خود را از دست میدهد و اما ...
امان امان امان از دوران و روزگاری که بشر در آن ، به تدریج ، پیشرفت و تکنولوژی را از خدا میآموزد و به تدریج به اجرا در میآورد و به تدریج ، راه ضرر و آسیب و آزار و نابودی را بر خود میبندد و جهان با نقص را به جهان بی نقص تبدیل میکند . امان و امان و امان ! چه دورانی و چه روزگاری ! پر تلاطمی؛ سر در گمیو گیجی ؛ جدید و تکرار نشدنی ؛ « و بشر الصابرین » . چرا که پس از آن :
بهشت همیشگی و رفاه تام ؛ دیدار با خدای غایب حاضر که همیشه در سراپرده نیروی اهریمنی دورن انسان ، پرده مبانی و اصول نادانی چشم انسان ، و دیواری بلاتشبیه به بلندی قد خود خدا به نام « خداییت انسان » بوده است . آیا نمیارزد ؟! نوری که چشم را به هنگام خیرگی نمیآزارد ؛ گرما و سرمای لذت بخشی که انسان در دنیا حاضر به از دست دادن آن نیست ولی آن را به هر دلیلی از دست میدهد و در بهشت ، آن را دائمیمییابد ؛ استراحت و بیکاریای که نه حاصل خستگی و افسردگی است و نه از آن ، خسته و افسرده میشود ؛ دیدارهایی با قلبهای سالم و بدون کینه همراه با چشمانی براق و خندان ، زبانهایی در دهان یکدیگر با نفسی گرم و چشمان بسته و رویا در حاضر ؛ خواب و خوراک بسیار که زخم بستر و فراموشی به وجود نمیآورد ؛ برای هرکس کائناتی بی پایان و سفرهایی در آن ، که لحظهای یا طولانی بودن سفر ، منتخب تام خود انسان است . آیا نمیارزد ؟! روح آزاد و رها ؛ توصیفاتی غیرقابل توصیف ؛ آیا نمیارزد ؟!
روزگار دین و آیین ! همان روزگار که بشر ، کائنات را سالم و مرتب تسلیم پرورنده آن مینماید ؛ پرورندهای که کائنات را سالم و مرتب تسلیم بشر نمود و اما در این بین ... .